سفارش تبلیغ
صبا ویژن
موضوعات اصلی
اردیبهشت 90
سعید
لینک‌های روزانه

این قالب توسط sama طراحی و توسط sama ترجمه شده
Check PageRank

زندگی مشترک‌ را مشترک‌تر کنید!

ازدواج عاقلانه

همه می‌گویند ازدواج مثل هندوانه است. به شرط چاقو هم درکار نیست. اما امروزه از چیزهایی نام می‌برند که به دوام ازدواج کمک می‌کند. دوام نهاد خانواده که این روزها به خاطر توقعات زیاد ما گاهی متزلزل می‌شود؛ از ماست که بر ماست. حالا ما می‌توانیم با نگاهی مختصر به آن چیزهایی که به خانواده‌مان انسجام می‌دهد، شرایط بهتری را برای رسیدن به آرامش مهیا کنیم... ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد که خیلی از آنها را باید در دوران نامزدی ( قبل از ازدواج) ارزیابی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است که می‌توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.

در ازدواج، توانایی سازش دایمی با شرایط گوناگون که ممکن است متغیر هم باشد و از خودگذشتگی فراوان لازم است مهم‌ترین عوامل توافق در ازدواج عبارت‌اند از: رشد عاطفی و فکری، تشابه علایق و طرز تفکر، تشابه مذهبی، تشابه تحصیلی و طبقاتی، تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی، تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها، رابطه با خانواده زن و شوهر.

شخصی که رشد عاطفی کرده است، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه‌ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می‌تواند از بحران‌های دایمی زندگی جلوگیری کند.

مهم‌ترین عامل موفقیت ازدواج

مهم‌ترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی، رشد عاطفی و فکری است البته درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد بلکه سن روانی، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر در رشد عاطفی است. رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی و در نهایت دوام ازدواج است. مساله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر؟ شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است، روابط اجتماعی را بهتر درک می‌کند. او می‌داند چگونه با دیگران، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند. او درک می‌کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسوولیت است و نسبت به محدودیت‌های خود آگاهی دارد.

ازدواج عاقلانه

رشد عاطفی، کی و چقدر؟

یکی از مهم‌ترین عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است. مثلا شخص ممکن است 30 یا 40 سال عمر کرده باشد ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود. چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می‌شود. شخصی که رشد عاطفی کرده است، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه‌ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می‌تواند از بحران‌های دایمی زندگی جلوگیری کند. او به پیشرفت‌های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود، هر چند هم با شکوه بوده باشد، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی،‌ عشق، ازدواج و تربیت کودک نگاه روشنی دارد.

دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صمیمیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید که می‌تواند ازدواج موفق را تضمین کند اما تجربه نشان داد که در مواردی اتفاق می‌افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر کرده‌اند. پس خیلی وقت‌ها مشکل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌کنند اما با هم تغییر نمی‌کنند: پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین کند؟»

هوش عاطفی‌ات را به کار بینداز!

هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می‌کند به احساساتمان آگاه باشیم. بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم. آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم. ظرفیت‌های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین‌فردی مناسب داشته باشیم. هوش عاطفی به ما کمک می‌کند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم، فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش کنیم.

وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، حالت معامله به خود می‌گیرد لذا ازدواج  مصلحتی، ازدواج سالمی نیست.

 مشکل مالی

اگر یکی از طرفین ازدواج، خود را در مسایل مادی غرق کند، قادر نخواهد بود به جنبه‌های دیگر ازدواج نیز توجه داشته باشد. این رفتار مسامحه‌کارانه باعث خواهد شد که طرف دیگر احساس کند مورد بی‌تفاوتی و بی‌توجهی همسر خود قرار گرفته است که ویرانگر خواهد بود.

ازدواج‌های مصلحتی

محیط و شرایط پیرامون ازدواج نیز گاهی ممکن است باعث دوام یا شکست ازدواج شود. ازدواج‌های مصلحتی، ازدواج سالمی نیست. وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، حالت معامله به خود می‌گیرد. یکی از نمونه‌های این نوع ازدواج، ازدواج‌هایی است که طرفین به خاطر فشاری که از طرف خانواده یا دوستان و اطرافیان متحمل می‌شوند، تن به آن می‌دهند یا برخی دیگر که به خاطر صاحب فرزند شدن ازدواج می‌کنند. هیچ یک از این دلایل نمی‌تواند دلیل سالم و صحیح برای ازدواج باشد و احتمال جدایی و اختلاف بیشتر خواهد شد. یکی دیگر از این عوامل محیطی ازدواج کردن در سنین پایین است البته سن ازدواج به خود فرد و آمادگی‌های او بستگی دارد اما اکثریت اعتقاد دارند که ازدواج در نوجوانی صحیح نیست.

 

منصور بهرامی - روان‌شناس /سلامت


معیار های جدید

پسری که میاد به خواستگاری باید حسابش پر پول باشه و بتونه قباله یک زمین رو مهریه کنه. مگه میشه با شکم گشنه زندگی کرد؟ زندگی که توش پول نباشه نمی تونه پر از عشق باشه. علاوه بر اون زیبایی هم در انتخاب بسیار مهمه. آدم باید روش بشه در کنار همسرش قدم بزنه و اونو به همه نشون بده. اگر همسرم زیبایی لازم رو نداشته باشه همه منو مسخره می کنن. این یعنی دست کم گرفتن خود. حالا اگه یه وقتایی هم دروغ گفت یا تو کارش تقلب کرد خب مهم نیست یواش یواش خوب میشه یا شایدم صلاح می دونه که بخشی از سیاست های لازم رو تو کارش داشته باشه اما زیبایی ظاهر و پولداری لازمه که از اول انتخاب با شخص مورد نظر همراه باشه.

 

ازدواج

در نسلهای قبل که پدران و مادران ما ازدواج می کردند معیارهای اصلی برای ازدواج با خدا بودن یعنی خدا رو در مراحل زندگی به یاد داشتن و سعی در خوب بودن و داشتن صفات پسندیده بود. همچنین پدران و مادران دختر تأکید داشتند دامادی را انتخاب کنند که اهل کار و تلاش باشد و از تنبلی دوری کند و به خانه و خانواده عشق بورزد و به اصطلاح زن دوست باشد. پدران و مادران پسر هم در پی آن بودند که دختری با حیاء و محبوب و کدبانو را برای پسرشان انتخاب کنند تا بتواند زمینه های آرامش و آسایش را برای او فراهم کند.

.

.

.

چند سال بعد

اما حالا وضعیت به چه صورت است؟ آیا معیارهای ازدواج به همان صحت و سلامت باقی مانده؟ اولین سئولاتی که خانواده دختر از خانواده پسر دارند چیست؟ تأکید برای انتخاب، روی چه موضوع هایی قرار دارد؟ آیا پسری که روی پای خودش ایستاده و سعی دارد با استقلالی که بدست آورده خودش اسباب یک زندگی سالم و شاید نه چندان مرفه را فراهم کند مورد ارج و قرب قرار می گیرد؟ آیا روی اعتقادات و اخلاقیات طرف مقابل توجه و تأکید خاصی وجود دارد؟ خانواده های پسر چقدر بر حیا و حجب دختر توجه و عنایت دارند و به جای تأکید بر زیبایی و اموال پدری تا چه میزان به وجود صفات اخلاقی و مهارت های شوهرداری صحه می گذارند.

معیار های جدید

متأسفانه امروزه اکثر جوانان انتظار دارند که نیازها و توقعات آنها با ازدواج تأمین شود. در صورتی که ازدواج عرصه ای برای تغییر و ایجاد پختگی و کسب تجربه است. شیرینی پیوند بر این است که هر دو  در پی ایجاد رفاه و تغییرات مثبت تلاش کنند. هر دو شاهد پشتکار دیگری برای بهتر شدن باشند و هر دو دیگری را برای تلاش افزون تر تشویق و ترغیب کنند. آن وقت است که قدر عافیت را بدست می آورند و درک می کنند که بدون فعالیت و تلاش و خواست خدا زمینه های سلامت و ارتقاء بدست نمی آید. دختران و پسران ما باید با نگاهی واقع گرایانه دست به انتخاب بزنند و در پروسه انتخاب بر معیارهایی تأکید کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و پیوند دل ها مؤثر واقع می شود در این بخش از مقاله سعی داریم تا تعدادی از این معیارهای منطقی را به شرح بگذاریم.

طرفین باید از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند.

1- دارا بودن همسانی و اشتراک در اعتقادات دینی آن هم در سطحی مورد قبول و پذیرش به طوریکه هر دو طرف سعی می کنند به انتخاب شخصی مقید به اصول مذهبی و چارچوب اصلی دینی اقدام کنند.

                                                                               ***********

2- دارا بودن ملاک های پسندیده اخلاقی و عدم حضور صفات ناپسند اخلاقی مثل پرخاشگری، خساست  و بدبینی. چنین ویژگی هایی خانمان برانداز است و به هیچ عنوان نباید در انتخاب مورد اغماض قرار گیرد.بسیارند جوانان و به ویژه دخترانی که در دام احساسات گرفتار می شوند و متاسفانه وجودشان قادر به درک این خصیصه ها در شخص مقابل نیست و حتی با اخطار اطرافیان نیز حاضر نیستند کمی احساسات را کنار گذارده و به واقعیت بیاندیشند.

                                                                                ***********

3- دارا بودن استقلال نسبی و تلاش برای مستقل شدن و عدم تکیه به حمایت های افراطی اطرافیان (چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه مهارت های عاطفی و زندگی و همسرداری)

اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد.

                                                                                ***********

4- همسانی و تشابه در نوع نگاه طرفین به موضوع ها و مسائل مختلف زندگی. به طوری که طرفین از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند. این موضوع می تواند در اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر نیز اتفاق بیفتد.اما با توجه به شرایط فعلی که معمولاً سطوح تحصیلی دختران بالاتر از  پسران است باید به جای تأکید افراطی بر تحصیلات، سطح فهم و درک و تشابه نگرشی افراد مدنظر قرار گیرد.

                                                                                ***********

5- همسانی و تشابه در نوع علاقمندی ها و تفریحات، حضور در جمع  و در مجموع تیپ شخصیتی. اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد. فرض کنید آقایی که در اوقات فراغت خود به مطالعه و  تفریحات انفرادی علاقمند است و خانمی که در این مواقع حضور در جمع  را ترجیح می دهد. این تفاوت می تواند در آینده مشکلاتی را بدلیل شخصیت های مختلف آنها و نیازهای طبیعی هر یک به وجود بیاورد.

 


معیار های جدید

پسری که میاد به خواستگاری باید حسابش پر پول باشه و بتونه قباله یک زمین رو مهریه کنه. مگه میشه با شکم گشنه زندگی کرد؟ زندگی که توش پول نباشه نمی تونه پر از عشق باشه. علاوه بر اون زیبایی هم در انتخاب بسیار مهمه. آدم باید روش بشه در کنار همسرش قدم بزنه و اونو به همه نشون بده. اگر همسرم زیبایی لازم رو نداشته باشه همه منو مسخره می کنن. این یعنی دست کم گرفتن خود. حالا اگه یه وقتایی هم دروغ گفت یا تو کارش تقلب کرد خب مهم نیست یواش یواش خوب میشه یا شایدم صلاح می دونه که بخشی از سیاست های لازم رو تو کارش داشته باشه اما زیبایی ظاهر و پولداری لازمه که از اول انتخاب با شخص مورد نظر همراه باشه.

 

ازدواج

در نسلهای قبل که پدران و مادران ما ازدواج می کردند معیارهای اصلی برای ازدواج با خدا بودن یعنی خدا رو در مراحل زندگی به یاد داشتن و سعی در خوب بودن و داشتن صفات پسندیده بود. همچنین پدران و مادران دختر تأکید داشتند دامادی را انتخاب کنند که اهل کار و تلاش باشد و از تنبلی دوری کند و به خانه و خانواده عشق بورزد و به اصطلاح زن دوست باشد. پدران و مادران پسر هم در پی آن بودند که دختری با حیاء و محبوب و کدبانو را برای پسرشان انتخاب کنند تا بتواند زمینه های آرامش و آسایش را برای او فراهم کند.

.

.

.

چند سال بعد

اما حالا وضعیت به چه صورت است؟ آیا معیارهای ازدواج به همان صحت و سلامت باقی مانده؟ اولین سئولاتی که خانواده دختر از خانواده پسر دارند چیست؟ تأکید برای انتخاب، روی چه موضوع هایی قرار دارد؟ آیا پسری که روی پای خودش ایستاده و سعی دارد با استقلالی که بدست آورده خودش اسباب یک زندگی سالم و شاید نه چندان مرفه را فراهم کند مورد ارج و قرب قرار می گیرد؟ آیا روی اعتقادات و اخلاقیات طرف مقابل توجه و تأکید خاصی وجود دارد؟ خانواده های پسر چقدر بر حیا و حجب دختر توجه و عنایت دارند و به جای تأکید بر زیبایی و اموال پدری تا چه میزان به وجود صفات اخلاقی و مهارت های شوهرداری صحه می گذارند.

معیار های جدید

متأسفانه امروزه اکثر جوانان انتظار دارند که نیازها و توقعات آنها با ازدواج تأمین شود. در صورتی که ازدواج عرصه ای برای تغییر و ایجاد پختگی و کسب تجربه است. شیرینی پیوند بر این است که هر دو  در پی ایجاد رفاه و تغییرات مثبت تلاش کنند. هر دو شاهد پشتکار دیگری برای بهتر شدن باشند و هر دو دیگری را برای تلاش افزون تر تشویق و ترغیب کنند. آن وقت است که قدر عافیت را بدست می آورند و درک می کنند که بدون فعالیت و تلاش و خواست خدا زمینه های سلامت و ارتقاء بدست نمی آید. دختران و پسران ما باید با نگاهی واقع گرایانه دست به انتخاب بزنند و در پروسه انتخاب بر معیارهایی تأکید کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و پیوند دل ها مؤثر واقع می شود در این بخش از مقاله سعی داریم تا تعدادی از این معیارهای منطقی را به شرح بگذاریم.

طرفین باید از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند.

1- دارا بودن همسانی و اشتراک در اعتقادات دینی آن هم در سطحی مورد قبول و پذیرش به طوریکه هر دو طرف سعی می کنند به انتخاب شخصی مقید به اصول مذهبی و چارچوب اصلی دینی اقدام کنند.

                                                                               ***********

2- دارا بودن ملاک های پسندیده اخلاقی و عدم حضور صفات ناپسند اخلاقی مثل پرخاشگری، خساست  و بدبینی. چنین ویژگی هایی خانمان برانداز است و به هیچ عنوان نباید در انتخاب مورد اغماض قرار گیرد.بسیارند جوانان و به ویژه دخترانی که در دام احساسات گرفتار می شوند و متاسفانه وجودشان قادر به درک این خصیصه ها در شخص مقابل نیست و حتی با اخطار اطرافیان نیز حاضر نیستند کمی احساسات را کنار گذارده و به واقعیت بیاندیشند.

                                                                                ***********

3- دارا بودن استقلال نسبی و تلاش برای مستقل شدن و عدم تکیه به حمایت های افراطی اطرافیان (چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه مهارت های عاطفی و زندگی و همسرداری)

اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد.

                                                                                ***********

4- همسانی و تشابه در نوع نگاه طرفین به موضوع ها و مسائل مختلف زندگی. به طوری که طرفین از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند. این موضوع می تواند در اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر نیز اتفاق بیفتد.اما با توجه به شرایط فعلی که معمولاً سطوح تحصیلی دختران بالاتر از  پسران است باید به جای تأکید افراطی بر تحصیلات، سطح فهم و درک و تشابه نگرشی افراد مدنظر قرار گیرد.

                                                                                ***********

5- همسانی و تشابه در نوع علاقمندی ها و تفریحات، حضور در جمع  و در مجموع تیپ شخصیتی. اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد. فرض کنید آقایی که در اوقات فراغت خود به مطالعه و  تفریحات انفرادی علاقمند است و خانمی که در این مواقع حضور در جمع  را ترجیح می دهد. این تفاوت می تواند در آینده مشکلاتی را بدلیل شخصیت های مختلف آنها و نیازهای طبیعی هر یک به وجود بیاورد.

 


عوامل موثر در شکل گیری ازدواج (قسمت اول)

انسان موجودى اجتماعى است و براى آنکه بتواند نیازهاى خود را در قبال تداوم حیات استمرار بخشد به زندگى گروهى و ارتباط با سایر همنوعان خود نیازمند است. از جمله نیازمندى‏ها، نیازهاى روحى و جسمانى است که با ازدواج و تشکیل خانواده برآورده مى‏شود. ازدواج عبارت است از «پیوند بستن دینى و رسمى یک زن و مرد براى شروع زندگى مشترک.» (انورى، 1381: 345) و یا «رابطه حقوقى است که براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مى‏دهد که از یکدیگر تمتع جنسى ببرند.» (معین، 1377:216)

 

«ازدواج از نظر اسلام، پیمانى مقدس است؛ پیمانى که برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سنن و قوانین خاصى است. در سایه آن براى طرفین تعهدات و حقوقى پدید مى‏آید که تخلف آن موجب عقوبت و کیفر است.» (قائمى، 1375: 18)

ازدواج عاقلانه‏

حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازه‏اى است که بسیارى از پژوهشگران پیش از آنکه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه کنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مى‏کنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب کنش منطقى و تفکرى صحیح صورت گیرد در آینده، کمتر با انباشت ناسازگارى‏ها و اختلاف همسران روبه‏رو خواهد بود.

طبق دیدگاه پارتو (جامعه‏شناس ایتالیایى)، کنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.

 

سؤال‏ها مى‏تواند به این شکل مطرح شود: آیا مى‏توان ازدواج را یک هدف عینى تلقى کرد؟ براى موفقیت در ازدواج نیاز است چه ابزار و وسایلى داشته باشیم؟ نقش والدین و دیگران تا چه اندازه مهم و معتبر است؟

در پاسخ به سؤال اوّل باید بپذیریم که ازدواج یک هدف عینى در جهت ارضاى نیازهاى درونى و تکامل روحى و حتى جسمانى است. اهداف ازدواج، در یک بیان کلى و همه‏پسند که مکتب اسلام بیان کرده، به اختصار عبارت است از:

1- پاسخ به نداى غریزه و فطرت‏ 2- ایجاد کانون آرامش براى همسران‏ 3- داشتن فرزند و تربیت کودکان و فرزندان سالم‏

4- حفظ عفت و پاکدامنى‏ 5- دوستى، محبت و عشق‏ 6- اجراى سنت رسول‏اللَّه(ص) 7- تأمین سلامت جسم و روان و برقرارى تعادل در وجود آدمى‏ 8-  کمک به تکامل و رشد یکدیگر.

با چنین کارکردهایى ازدواج یک هدف عینى است؛ منتها براى تکمیل شدن ابعاد کنش منطقى نیاز است به دو شرط دیگر نظرى بیندازیم.

ابزارها و وسایل متناسب ازدواج را مردان و زنان تشکیل مى‏دهند ولى شیوه چیدمان آنها در کنار یکدیگر و اینکه چه کسى، در چه صورت و با چه ویژگى‏هایى با شخصى ازدواج کند که نهایت کامیابى و لذت را در زندگى‏اش تجربه کند، بحث مفصلى است. گوناگونى فرهنگى، نژادى، قومى و حتى ژنتیکى سبب شده انسان‏ها هر کدام نسبت به دیگران منحصر به فرد و یگانه باشند. اندیشه دو نفر کاملاً شبیه به هم نیست؛ این مورد حتى در باره دوقلوهایى که از بسیارى جهات همانند هستند، قابل بیان است. این موضوع زمانى حساس‏تر مى‏شود که دو انسان از دو جنس مخالف قصد دارند روزها، ماهها و سال‏هاى زیادى در زیر یک سقف زندگى کنند. «باید چنان رفتار کنند که گویى مى‏خواهند دوست و رفیقى از جنس خود (نه از جنس مخالف) براى همه عمر برگزینند تا از افسون شهوت مصون بمانند.» (مساواتى‏آذر، 1374: 274).

منابع اسلامى ملاک‏هاى ازدواج را غالباً به این شکل مطرح مى‏کند:

1- توجه به بُعد مذهب و دیندارى‏ 2- داشتن اخلاق نیکو و حُسن خلق‏ 3- سلامت جسمانى‏ 4- توجه به خانواده‏ 5- توجه به اصل کفویت (همشأن بودن).

 

 انتخاب همسر متناسب و شایسته بیش از هر مسئله دیگرى در زندگى، نیازمند تأمل و دقت است. اهمیت این مسئله به خاطر این است که چون ازدواجى صورت گرفت گسست و فسخ قراردادى بدون تحمل فشارهاى روحى و آسیب‏هاى اجتماعى میسر نیست. امرى که با گزینش صحیح سبب خوشبختى و سرور مى‏شود اما در مقابل، گزینش ناصحیح، کوهى از مشکلات را به دنبال دارد.

شرط سوم در کنش عقلایى تأیید آگاهان است. در این قسمت مى‏توان به حضور والدین و سایرین اشاره کرد. به نوعى مى‏توان والدین و بزرگ‏ترها را «مظهر گرایش اولى» نامید (ساروخانى، 1375: 104).

 

ازدواج

ازدواج احساسى‏

در چنین ازدواج‏هایى همسران کفو هم نیستند. ملاک‏ها و همسانى‏ها رعایت نشده و موازین، آن گونه که باید در نظر گرفته شود ، خواه به عمد و خواه ناآگاهانه به فراموشى سپرده شده است.

اهداف هم مى‏تواند ناصحیح و نامناسب باشد ، از جمله ازدواج تنها به خاطر کامجویى و لذت جنسى، ازدواج تنها به خاطر کسب مال و ثروت، ازدواج به خاطر رسیدن به پست و مقام و ... .

عوامل زیادى در چگونگى شکل‏گیرى ازدواج عاشقانه مؤثر است مانند فقر فرهنگى، فقر اقتصادى، ازدواج تحمیلى، ازدواج ترحمى و موردى که در جامعه زیاد دیده مى‏شود. «شاید کمتر ازدواجى را بتوان سراغ گرفت که در آن هم مظاهر عالى عشق به چشم خورد و هم با تمامى معیارهاى مصلحت سازش یابد. در آنان که فقط به توسن علایق فردى و احساسات مجال مى‏دهند به زودى با سرماى سخت زمستانِ واقعیت مواجه شده و خواهند لرزید.» (ساروخانى، 1375: 104)

عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مى‏کنند.

عشق چیست؟

عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مى‏کنند. این روزها بسیارى از ما در باره این نظر که عشق همیشگى است تردید داریم اما معمولاً فکر مى‏کنیم که عاشق شدن از احساسات و عواطف انسانى ناشى مى‏گردد. براى زوجى که عاشق مى‏شوند کاملاً طبیعى به نظر مى‏رسد که بخواهند زندگى مشترکى را آغاز کنند و رابطه‏شان با یکدیگر در جستجوى ارضاى شخصى و جنسى باشد.

عشق در بهترین حالت یک ضعف اجتناب‏ناپذیر و در بدترین حالت نوعى بیمارى روانى تلقى مى‏گردد. (گیدنز، 1989: 10)

 

عشق: بد یا خوب‏

منطقى بودن رفتار ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که عشق در روابط همسران غیرضرورى و غیرقابل پذیرش است. اما هرگز چنین نیست بلکه عشق براى تداوم زندگى پس از ازدواج ضرورى و مهم است. عشق عنصر ناگریز خوشبختى است و هدیه‏اى است که از سوى خداوند براى زن و مرد از آسمان فرود مى‏آید ؛ پیوند دهنده قلب‏ها و روشنى بخش چشم‏هایى است که به امید داشتن هدف‏هایى والا مبادرت به آن کرده‏اند. هدف ما از بحث، عشق‏زدایى کردن و پاک‏سازى آن در ازدواج نیست زیرا همان گونه که ازدواج کورکورانه در اثر عشقى آتشین، ویران کننده و نامطمئن است، حسابگرى کامل در ازدواج، سرانجام مطمئنى نخواهد داشت.

 نقص ازدواج عاشقانه، کاستى در شناخت و آگاهى شخصى است که نیاز هست بیشتر به عیب‏هاى او نظر انداخت.

«مهم‏ترین دلیل جدایى به فرایند معیوب انتخاب همسر برمى‏گردد و اینکه ازدواج صرفاً بر اساس روابط احساسى و زودگذر شکل مى‏گیرد. تحقیقات نشان داده است 30 درصد طلاق‏ها در سه سال اوّل ازدواج رخ مى‏دهد چرا که در طى دو سال اوّل زندگى احساسات فروکش کرده و چهره واقعى افراد مشخص مى‏شود و مشکلات زندگى خود را نمایان مى‏سازد.» (تواناعلمى،1383)

 

آسیب‏شناسى ازدواج عاشقانه‏

فروپاشى و از بین رفتن بیشتر خانواده‏هایى که روزى عاشق یکدیگر بوده‏اند اولین آسیبى است که ازدواج‏هاى نامقعول و غیرمنطقى مى‏بیند. البته گاهى هم اتفاق مى‏افتد که منجر به ازدواج نشده آنگاه به مراتب دردناک‏تر از پیش مى‏باشد. افسردگى روحى، خودکشى و نومیدى از زندگى مى‏تواند بعدها در روابط فردى به وجود آید. دسته دیگر علاوه بر چشیدن ناکامى، متوسل به خشونت مى‏شوند و مى‏خواهند از این طریق آنچه را که نتوانستند به دست بیاورند جبران کنند. تیتر روزنامه در صفحه‏هاى حوادث، هر روز از چنین اتفاقاتى خالى نیست و ما شاهد هستیم قتل‏ها و جنایت‏هاى وحشتناکى به نام عشق و روابط عاشقانه صورت مى‏گیرد که نشان از جنون و بیمارى روانى آنهایى دارد که به نوعى سرخورده از عشق لقب گرفته‏اند.

منصفانه نیست مانند دکتر استل‏پنستى، عشق را نوعى تصور و تفاهم فرض کنیم و یا مانند «گیدنز» یک بیمارى روانى قلمداد نماییم ولى هر چه که هست اگر ادعا کنیم ازدواج هر چه سنجیده‏تر و مناسب‏تر و بر اساس عقل و منطق صورت پذیرد استحکام و پایدارى خانواده بیشتر خواهد بود؛ و هر چه زناشویى نامناسب‏تر و بر اساس رفتارى غیرعقلایى تأثیر گرفته باشد گسیختگى خانواده بیشتر اتفاق خواهد افتاد.

 

منبع :فارس




آقای علیرضا مهدوی ، کارشناس ارشد علوم تربیتی که روزگاری سردبیر سایت تبیان بودند ؛ و حالا در جایگاه های دیگر فعالیت فرهنگی و تربیتی خود را ادامه می دهند :  مدیر مدرسه راهنمایی پیام ، مدیر و مشاور مرکز مشاوره زندگی بهتر  . برای گپ و گفتی صمیمی به حضورش رسیدیم و پای صحبت های گرم و دلنشینش نشستیم :

- آقای مهدوی ،چون شما هنوز یکی از تبیانی ها هستین و با کاربران و دغدغه هاشون به خوبی آشنائین ، شروع صحبت رو در باره ی «خواستگاری موفق » به خودتون واگذار می کنیم :

* اجازه بدین بحث رو از یکی از زیباترین آیات قرآن کریم شروع کنم . همان آیه ای که به مودت و رحمت بین زن و شوهر اشاره می کند .

و من آیاته ی ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةً و رحمة انّ فی ذالک لآیات لقوم یتفکرون (سوره روم)

و از نشانه های او این است که همسرانی (جفت هایی) از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بگیرید، در بین شما (زن و شوهر) مودّت و رحمت قرار داد. در این، نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.(مضمون آیه)

منظور از مودت هم همان محبت عملی است. محبتی که از قلب به عمل کشیده می شود و در کنار آن رحمت که همان مهربانی و همزیستی عاشقانه است بیان می شود. از این آیه و آیات دیگری که در قرآن کریم موجود است ، می توان به نگاه دین اسلام به موضوع خانواده پی برد. تاکیدی که دین ما به خانواده دارد ،هیچ مکتبی ندارد. توجهی که دین ما به مقوله ی انتخاب همسر دارد ،هیچ مکتب و آئین دیگری ندارد . پس اگر ما پیروان این آئین هستیم باید عاشقانه ترین زندگی را در کنار همسر خود داشته باشیم.

 

تاکید مکتب ما بر این است که قبل از ازدواج چشمان خود را باز کنید و خوب و دقیق انتخاب کنید تا بعد از آن بتوانید بر برخی کاستی ها ،چشمان خود را ببندید.

در آئین همسر داری و رسیدن به زندگی عاشقانه چشم پوشی از کاستی ها و خطاها در زندگی زناشویی یک کلید واژه است .البته به شرطی که قبل از انتخاب ، دقت کافی را به خرج داده باشیم.

  ازدواج سالم از انتخاب سالم نشات می گیرد

- با توجه به تعداد و موضوع مشاوره هایتان ،وضعیت زندگی خانوادگی  را در کشورمان چگونه می بینید؟

*شرایط خانواده ها در ایران دارای وضعیت نگران کننده ای است . ما در انتخاب هایمان مشکل داریم ، در تربیت فرزندمان مشکل داریم. در ارتباط با همسرمان و خانواده اش مشکل داریم و علت آن این است که منبع اصیلی مثل دین را کنار گذاشتیم و سلیقه ای عمل می کنیم. نتیجه اش برای مان بسیار نامناسب بوده است ،از هر 4 ازدواج یکی به طلاق واقعی می کشد.البته آماری از طلاق های عاطفی در دستمان نیست.در کشور ایران با توجه به اعتقادات مذهبی و بافت سنتی و فکری مردم ،این یک فاجعه است. برای مقابله با این اتفاق، باید از انتخاب هایمان شروع کنیم. اگر انتخابمان درست باشد ، زندگی هایمان درست خواهد بود.

 

اگر خواستگاری بر اساس معیارهای صحیح باشد ، تنها مرگ می تواند زن و شوهر را از هم جدا کند. اما وقتی انتخاب معیار صحیحی ندارد ، خیلی از مسائل می تواند چنین کاری را بکند ، مشکلات مالی ،بیماری ،اختلاف با خانواده و..

پس اولین گام برای داشتن خانواده ی موفق ، داشتن یک انتخاب موفق است . خانواده ی موفق برای خود سرفصل هایی دارد که  به آن در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت.

 

- پس با توجه به فرمایشات شما ، داشتن یک انتخاب صحیح ، مهم ترین قدم است اما خود این انتخاب چگونه باید باشد تا نتیجه اش مطلوب باشد؟

 

* انتخاب یک نفر برای ازدواج به راه های مختلفی انجام می شود :

1-خواستگاری به روش سنتی

2-  خواستگاری به روش مدرن

3- خواستگاری به روش اصولی

 

خواستگاری به روش مدرن

ازدواج مدرن شکلی از ازدواج است که اولین نسخه اش از غرب و کشورهای دیگر آمده است. دختر و پسر یکدیگر رامی بینند و آشنا می شوند و حرف را تمام می کنند . وقتی به تفاهم رسیدند ، خانواده ها رادر جریان می گذارند. اگر از دختر یا پسر پرسیده شود چرا تن به این ازدواج دادی، می گوید:"از او خوشم آمد و به دلم نشست"! در این نوع ازدواج  معیار های منطقی و اصولی کمتر دیده می شود. به همین خاطر اگر بعد از مدتی به مشکلی بر بخورند ، چون دیگر دل شان نمی خواهد، خیلی راحت این رابطه را تمام می کنند.

ازدواج

خواستگاری به روش سنتی

ازدواجی که خانواده ها ، یکدیگر را می بینند،صحبت می کنند ،به نتیجه می رسند و دختر یا پسر در آن تنها یک رای دارد .معمولا وزن نظر دختر و پسر به اندازه اطرافیان می باشد. که گاهی همان یک رای هم از او گرفته می شود.

به مسائلی مثل علاقه ،تفاهم ،و... توجه نمی شود. در بسیاری از مواقع دختر و پسر یا از روی اجبار یا به خاطر خجالت می پذیرند و تبعات روحی زیادی را بعد از ازدواج باید بپذیرند.

 

 

 

 

خواستگاری اصولی و منطقی

مهم ترین بحث در این نوع خواستگاری ،ضابطه مند بودن آن است. مانند دو مورد قبلی ،تنها دوست داشتن دو نفر یا صلاحدید دو خانواده مد نظر نیست بلکه اساس و اصولی دارد که بر طبق آن، انتخاب صورت می گیرد.این نوع انتخاب یک انتخاب واقع بینانه است. این انتخاب مولفه هایی دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

1- انتخاب اصولی ،  منطق محور است نه صرفاً محبت محور.

 

زندگی مشترک دو اصل دارد : عشق و  عقل

به اعتقاد من ، یک شروع مناسب باید با عقل باشد و ادامه آن با عشق . با منطق شروع کنیم و بامحبت ادامه دهیم. درست بر عکس شرایط فعلی که با عشق شروع می کنند و بعد از ازدواج می خواهندبا منطق و عقل زندگی کنند. البته نه آن احساسی که قبل از ادواج به هم دارند ،اسمش عشق است و نه این روشی که بعد اتخاذ می کنند ،منطقی است.

در حدیثی نقل است که امام صادق (ع) می فرمایند : اگر کسی به خواستگاری دخترتان آمد از اخلاق و ایمانش سوال کنید. اگر این دوصفت را داشت ، با او موافقت کنید و اگر چنین نکنید ، فساد عظیمی را ایجاد کردید.

بیشتر آن احساسی که دختر و پسر اسمش را عشق می گذارند در خوشبینانه ترین نگاه ،نوعی انس گرفتن است. منطق و پایه ای ندارد و همین باعث شده وضعیت خانواده در کشورمان  بسیار نگران کننده باشد. این انتخاب های غیر اصولی باعث می شود در آینده خانواده ای داشته باشیم با روابط سرد، که خطرات خود را دارد.

 

2- انتخاب اصولی ، انتخابی با آینده نگری است.

وقتی دو نفر یکدیگر را می بینند و  صرفاً ظاهر هم را  پسند کنند و تصمیم به ازدواج بگیرند ، مانند کسی عمل می کنند که برای خرید کالا رفته باشد. در خرید کالا مهم ترین مولفه ،تاریخ مصرف کالاست .  در انتحابِ بر اساس ظاهر ،تو خوبی تا وقتی زیبایی ،من خوبم تا وقتی تمکن مالی دارم .

انتخابی همراه با آینده نگری ، در شرایطی است که من ، شخصی که برای ازدواج انتخاب می کنم را در جایگاه پدر و مادری هم ببینم . در جایگاه عروس و دامادی برای خانواده ام هم ببینم . او را برای تمام لحظات بخواهم .نه تنها خوشی ها.

همسر

3- انتخاب اصولی ، انتخابی با مشورت است.

عمدتا کسانی که برای مشاوره می آیند می گویند ، من دیدم به درد هم می خوریم .من احساس کردم او را می خواهم و من .... اما این من گاهی تمام جوانب را در نظر نمی گیرد.

دختر و پسر در سنین جوانی و در اوج هیجان ،نمی توانند بر طبق منطق انتخاب کنند ، بین آن ها انس ایجاد می شود.هیجاناتی ایجاد می شود. و نمی توانند دقیق تصمیم بگیرند پس باید از فکر و تجربه ی افراد دیگر بهره ببرند. افرادی که در گیر این هیجانات نیستند و می توانند تمام جوانب را بسنجند .

از طرفی ما در ایران زندگی می کنیم . اعضای خانواده ی ما در آینده ی زندگی و ارتباط ما با همسرمان تاثیر دارند. پس نظرات آنها می تواند مهم باشد.اگر در غرب ، خانواده آخرین نفر هست که مطلع می شود ، بعد از ازدواج هم ارتباط خانواده ی جوان با والدین شان زیاد نیست اما در ایران چنین چیزی اصلا پذیرفته نیست.

 

4-  انتخاب اصولی ، به سنخیت و کفویت  توجه می کند.

در یک انتخاب موفق خیلی مهم است که کفو هم باشیم ،مکمل هم باشیم ،درک کننده و آرامش دهنده ی به هم باشیم. اگر در انتخاب همسر به دنبال این باشیم که همسرمان یک آشپز خوب باشد و از ما خوب پذیرایی کند و یا حساب بانکی اش پر باشد ، بعد از ازدواج در کنار یک آشپز یا کیف پول احساس آرامش نمی کنیم. ما در کنار کسی احساس آرامش می کنیم که یکدیگر را درک کنیم.با هم سنخیت داشته باشیم.نگاهمان به زندگی به هم نزدیک باشد.

5  -  انتخاب اصولی ، تنها به خاطر ارضای نیاز نیست.

درست است که ازدواج ،تنها و بهترین راه ارضای نیاز جنسی است، اما نباید به همسرمان تنها به عنوان یک شریک جنسی نگاه کنیم . همسرمان قرار است شریک زندگی مان باشد. بسیاری از این جذب شدن ها به خاطر این است که جاذبه های جنسیتی طرف مقابل، ما را جذب می کند در صورتی که هر چند به به این جنبه هم باید توجه بشود، اما نباید اصل قرار گیرد.

 

- نظرتان راجع به افزایش ازدواج های اینترنتی به خاطر استفاده ی نسل جوان از این ابزار ، چیست ؟

* این روزها نرخ ازدواج ثابت است اما نرخ طلاق رو به افزایش ! میوه ی ازدواج کرم زده شده و به اعتقاد من ریشه ی این کرم به ریشه ی درخت بر می گردد. ریشه همان انتخاب و خواستگاری است. انتخاب ها خیلی سطحی است و هیچ مبنایی وجود ندارد. نه اصولی دارد و نه ضوابطی و نتیجه اش تورم نرخ طلاق است.

انتخاب های مدرن و امروزی ضعف هایی در معیار و اصول دارد . به نظر من انتخاب های اینترنتی و از این دست انتخاب ها   فاجعه هستند.

یکی از مشکلات اصلی آن غفلت از ارزش های اصلی و ماندگار است. اخلاق یک ارزش است و در ازدواج مدرن ،اخلاق کمتر دیده می شود. دین داری ،صداقت ، وفاداری ارزش است که به صورت حداقلی دراین ازدواج ها مطرح است.

دو نفر درگیر احساس می شوند. و هیجانات رابطه ی آن ها را اداره می کند. امروزه شایع ترین نوعش ،ازدواج اینترنتی و آشنایی های مجازی است.باید آسیب شناسی جدی شود. از افرادی که برای مشاوره می آیند ، معلوم است که این فاجعه برای دختران بیشتر است زیرا پسرها زودتر خود را باز سازی می کنند.

- چرا ازدواج اینترنتی به نظرتان اینقدر منفی است؟

*فضای اینترنت فضای مناسبی نیست. زیرا نامطمئن است. اضطراب آور است.

درست نیست که انتخاب حقیقی برای یک عمر زندگی واقعی در فضایی مجازی شکل گیرد. اینترنت خیلی از کارها را ساده کرده حتی امروزه برای خرید کالا ،شما می توانید از فروشگاه اینترنتی به سادگی خرید کنید.  اما انتخاب همسر به اعتقاد ما با خرید کالا خیلی متفاوت است. صحبت سر انتخاب شریک زندگی است. در این گونه انتخاب ها صرف اًنگاه به طرف مقابل است و خانواده ی او اصلا دیده نمی شود. به بیان بهتر ،خانواده ها در این نوع انتخاب ،مشارکت ندارند.

از افرادی که برای مشاوره می آیند ، معلوم است که این فاجعه برای دختران بیشتر است زیرا پسرها زودتر خود را باز سازی می کنند.

بیشتر افرادی که این گونه انتخاب می کنند ، بر این باورند که اگر خانواده ها مخالفت کردند ، آن ها را راضی می کنیم و یا اگر نتوانستیم ،چون به انتخاب خود مطمئن هستیم ،والدینمان را حذف می کنیم . دختر و پسر جو گیر هستند . آرامش مقطعی پیدا می کنند .

ازدواج مجازی این روزها زیاد اتفاق می افتد. بین دو شهر ،بین دو مذهب و بین دونفر از کشورها و فرهنگ های مختلف .

توضیح بهتر این است که اگر دو نفر هم بگویند ما عاقل هستیم و همه ی جوانب را بررسی می کنیم ،اما راه آشنایی مشکل دار است. شما جراح معروفی را در نظر بگیرید.  که با چاقوی کثیف قرار است که عمل مهمی را انجام دهد . آشنایی از طریق اینترنت همین است. با اینکه می دانید آن جراح در این نوع عمل زبانزد است اما چون ابزارش آلوده است ،خودداری می کنید. در این ازدواج ها طبق اعتقادات و فرهنگ ما ، الفبای انتخاب غلط  است. پس نتیجه نمی تواند درست باشد.

آقای مهدوی

- پس شما چه روشی را توصیه می کنید؟چگونه دختر و پسر یکدیگر را بشناسند؟

آشنایی قبل از ازدواج لازم و ضروری است اما از کانال خانواده و زیر نظر آن ها . به خاطر هیجانات در سن جوانی اگر نظارتی به ارتباط آن ها نباشد ،حتی امکان سواستفاده هم هست.

بهترین راه این است که دو خانواده طبق معیار کفویت ، با هم آشنا شوند و آن وقت دختر و پسر بتوانند با یکدیگر گفتگو کنند و طبق اصول ومعیارهای شان تصمیم بگیرند.حتی از مشاوره کمک بگیرند.

در گفتگوهای به قصد ازدواج باید دو معیار در نظر گرفته شود :

 1- صداقت  2- صراحت

یعنی خودمان را برای طرف مقابل بزک نکنیم و همان چیزی که هستیم را نشان دهیم، بدون رودربایستی مسائلمان را مطرح کنیم.البته نباید لحنمان طوری باشد که طرف مقابل احساس ترس کند اما آرامش دادن در گفتگو نباید به معنی نگفتن ،گفتنی ها باشد.

دین ما نسخه ای دارد که بیان می کند در خواستگاری سوالات و خواسته هایمان حول چه محوری باشد.

در حدیثی نقل است که امام می فرمایند : اگر کسی به خواستگاری دخترتان آمد از اخلاق و ایمانش سوال کنید. اگر این دوصفت را داشت ، با او موافقت کنید و اگر چنین نکنید ، فساد عظیمی را ایجاد کردید.

 پس در خواستگاری هایمان که به روشی صحیح انجام می شود ،آنچه باید پر رنگ گردد،اخلاق محوری و دین محوری است.

ازدواجی پایدار است که در آن هم اخلاق و هم دین داری دیده شود.

بهتر است دختر و پسر هر کدام معیارهای شان را بنویسند و بعد از گفتگو با طرف مقابل ببینند ، واجد و فاقد کدام یک است و سپس تصمیم گیری کنند.

البته اجباری نباید در کار باشد.الگوهای دینی ما اگر شناخته شوند ،مشکلات مان حل خواهد شد.

پیامبر اکرم (ص) وقتی افراد حتی برخی دشمنان دوست نما از دخترشان  - زهرای اطهر (س)- خواستگاری می کردند ، اولین پاسخ شان این بود که با دخترم صحبت می کنم و پاسخ می دهم.

یعنی مشورت می دادند اما فرصت انتخاب را نمی گرفتند.

دریا

ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) تلاقی دو دریا بود و نتیجه اش فرزندانی چون گوهر و مرجان.

البته این حرف ها به این معنی نیست که اگر انتخابی غلط بود ، دیگر نمی شود کاری کرد . زن و شوهر هایی که دچار مشکل هستند و انتخاب اشتباهی داشتند ،در این مرحله باید مهارت های لازم را بیاموزند و اختلافات را به حداقل برسانند. پیشگیری بهتر از درمان است. با انتخاب مناسب ، می توان مشکلات را به حداقل رساند.


<      1   2   3   4      >
© 2008 CopyRight All