سفارش تبلیغ
صبا ویژن
موضوعات اصلی
اردیبهشت 90
سعید
لینک‌های روزانه

این قالب توسط sama طراحی و توسط sama ترجمه شده
Check PageRank

 

بند بازی

 

 


 

 

این که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست و از تو حرکت از خدا برکت، به جای خود. اما قرار نیست برای ازدواج کردن بی گدار به آب بزنید و فقط به امید اتفاقات آینده پیش بروید. وگرنه حکایت شما، می شود حکایت همان کسی که حساب بانکی باز نکرده بود و دعا می کرد در قرعه کشی برنده شود!

 

 


 

 

 

 

کافیست فکر کنید که ازدواج  چیزی مثل بندبازی است که برای درست انجام دادن آن نه تنها باید به خدا توکل کنید، بلکه باید توانایی های خودتان را هم در نظر بگیرید و تا جایی که می توانید، وظیفه تان را خوب انجام دهید. در غیراین صورت اگر با کله به زمین نیفتید، قطعا لحظه های سختی را معلق بین زمین و آسمان خواهید ماند!

 

 نباید فراموش کنید که بی کاری و چشم به کمک پدر و مادر داشتن، با گذشت زمان می تواند آسیب های جدی به خانواده وارد کند و استقلالی را که باید یک خانواده کوچک در یکی دو سال اول به دست بیاورد، خدشه دار کند.

 

تجربه نشان داده که اگرچه نداشتن مشکل اقتصادی هیچ وقت ضامن سعادت خانواده نیست، اما داشتن آن می تواند منجر به بروز معضلات جدی و حتی بحران در خانواده شود. پس بهتر است تا وقتی به قول معروف دست تان توی جیب خودتان نرفته، برای ازدواج پیش قدم نشوید. حتی اگر همسر خود را انتخاب کرده اید، باز کمی دندان روی جگر بگذارید.

این به معنی آن نیست که آنقدر برای پول جمع کردن و توانمندی مالی تان صبر کنید تا موهایتان رنگ دندان هایتان شود؛ بلکه فقط نباید فراموش کنید که بی کاری و چشم به کمک پدر و مادر داشتن، با گذشت زمان می تواند آسیب های جدی به خانواده وارد کند و استقلالی را که باید یک خانواده کوچک در یکی دو سال اول به دست بیاورد، خدشه دار کند.

پول

کمی حساب کتاب کردن این طور جاها بد نیست. ناسلامتی دیگر بزرگ شده اید. قبل از آنکه بله را از عروس خانم بگیرید و پای سفره عقد بنشینید، یک حساب سرانگشتی کنید و ببینید متوسط خرج ماهیانه شما و همسرتان (شامل اجاره خانه، خورد و خوراک، ایاب و ذهاب، آب و برق و گاز و تلفن، تفریحات سالم و...) چه قدر است.

 

لازم نیست همه چیز را دست بالا بگیرید، فقط حساب کنید این هزینه ها در حد یک زندگی دو نفره متوسط چقدر خواهد بود. بعد حساب کنید تنهایی یا دو تایی (بسته به این که تمایل و شرایط کار برای عروس خانم، بعد از ازدواج وجود داشته باشد یا نه) چه طور و چه قدر می توانید در ماه درآمد داشته باشید. ضمناً بیمه و پس انداز را هم فراموش نکنید. این طوری تصویر نسبتاً واضحی از چاله های احتمالی خواهید داشت و می توانید از الان به فکر پر کردنش باشید.

در عین حال باز هم می شود روی کمک خانواده ها حساب کرد. بالاخره کسی باید زیر پر و بال این دو نوگل نوشکفته را بگیرد تا بتوانند روی پایشان بایستند. اما حواستان باشد که سعی کنید زود یاد بگیرید چطور اگر دستتان را هم ول کردند، زمین نخورید!


 

 

ذهن

 


 

یک اتفاق تقریباً برای همه ما رخ می دهد و آن هم این است که در برخوردهای اول با آدم های جدید، معمولاً بخشی از خصوصیات شخصیتی مان را بروز نمی دهیم؛ یا این که در برابر بعضی مسائل انعطاف پذیرتر از معمول می شویم. این کار در بیشتر موارد غیرارادی است. چون ذاتاً دوست داریم در نظر دیگران محبوب به نظر بیاییم.

 

 

اما در مورد ازدواج ماجرا خیلی فرق می کند گاهی این «محبوب به نظر آمدن» برای مان گران تمام می شود. چون تصویری که از ما در ذهن همسر آینده مان شکل می گیرد، با شخصیت واقعی مان که به مرور زمان با آن آشنا می شود. تفاوت پیدا می کند و متأسفانه این شخصیت واقعی، معمولاً بهتر از آن تصویر نیست!

 


 

 

 

مثلاً ممکن است شما عادت به سرفه های بلند و اعصاب خرد کن داشته باشید. مسلم است که در برخوردهای اول، ناخودآگاه جلوی این سروصدای اضافه را می گیرید و خیلی مؤدبانه سرفه می کنید؛ اما این عادت در شما باقی مانده است و در طول زمان بالاخره بروز می کند و آن وقت...

یا این که شاید تا مدتی، کاملاً منظم باشید و زندگی را به هم نریزید، اما وقتی سال ها عادت کرده باشید که جوراب تان را در یخچال پیدا کنید، یا وقت برگشتن به خانه مانتوی تان را از لوستر آویزان کنید، بالاخره یک روز دوباره این کار را خواهید کرد!البته شما این حق را دارید که وقتی قصد ازدواج می کنید، یا حتی درست در لحظه ای که با همسر آینده تان صحبت می کنید، تصمیم به ترک عادت های بدتان بگیرید؛ به شرط این که واقعاً این یک «تصمیم» باشد.

 

دقت کنید که بسیاری از علایق و سلایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی تان ندارند؛ یعنی این رانمی رساندکه در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید

علاوه بر این،مشکل همیشه به عادت های بد مربوط نمی شود. بسیاری از کارهایی که به نظر شما بد نیستند یا حتی خیلی هم خوب هستند، ممکن است از دیدگاه طرف مقابل پذیرفتنی نباشند.... یا حتی خیلی – تأکید می کنم، خیلی – از سلیقه های شما،ممکن است با همسرتان جور در نیاید. ممکن است شما سالیان سال با یک نفر دوست باشید و در حالی که به رنگ آبی علاقه مندید، دوستتان عاشق رنگ زرد و حتی از آبی متنفر باشد، اما این موضوع هیچ مشکلی ایجاد نکند. چون مثلاً هیچ وقت شما و دوستتان تصمیم نمی گیرید که «با هم» رنگ پرده اتاق را تعیین کنید! مشابه این را می توانید در مورد عادت های غذایی، رفتن به تفریح، علایق شغلی و... تصور کنید.

قلبای رنگی

ضمناً دقت کنید که بسیاری از علایق و سلایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی تان ندارند؛ یعنی این را نمی رساند که در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید؛ اما حداقل می شود گفت که این مسائل باید قبل از آن که دردسر بسازند به نوعی حل شوند... و صد البته، تمام این اتفاقات می تواند برای طرف مقابل و تصویری که شما از او برای خودتان می سازید و هم صادق باشد.

پس بهتر است به جای آن که دنبال دلایلی برای توجیه و محکم کردن یک عشق پاک و آسمانی! بگردید، به موضوعات نه چندان کم تعدادی فکر کنید که ممکن است این عشق آسمانی را برای همیشه به یک تنفر تبدیل کنند.

به تمام چیزهایی که ممکن است روزی تبدیل به یک مشکل شود فکر کنید و در مورد آنها صحبت کنید. شاید بد نباشد تمام آنها را بنویسید تا مبادا چیزی از قلم بیفتد و از همسر آینده تان هم بخواهید همین کار را بکند.

در موضوعات مورد اختلاف سعی کنید هرگز به طور یک طرفه کوتاه نیایید. این کار هیچ فرقی با مطرح نکردن آنها ندارد باید سعی کنید مشترکاً راه حلی برای آنها پیدا کنید.

 

... و اما یک نکته اساسی:

این توصیه ها مربوط به پیش از ازدواج است. اگر با رعایت تمام آنها تصمیم تان برای ازدواج قطعی شد، بعد از ازدواج باید همه این قواعد را معکوس کنید! به قولی قبل از ازدواج باید خیلی سخت گیر باشید؛ اما بعد از آن سعی کنید همه پل های پشت سرتان را خراب کنید!

 


 

موانع ازدواج

بگذارید این بار ماجرا را از ته به سر ببینیم. شما جوان ساده و بی ادعایی هستید که با ثروت جوانی و سرمایه عشق دست همسرتان را گرفته اید و سر زندگی برده اید. درآمد ثابتی ندارید اما همیشه می توانید روی کمک پدر و مادری که خرجی تان را می دهند و اتاق کوچک کنار خرپشته را بدون هیچ چشم داشتی به شما و همسرتان داده اند، حساب کنید. هر صبح، راهی دانشگاه می شوید تا آخرین واحدهای باقیمانده را هم پاس کنید و بلافاصله بعد از آن، به خدمت مقدس سربازی اعزام شوید. ته جیبتان شپش کله معلق می زند و از قضا همین چند روز پیش که همسرتان یک عمل اورژانسی آپاندیس داشت، از خانواده همسرتان پول قرض کردید و خرج بیمارستان را پرداختید. لازم نیست بگوییم که چون کار ندارید، جایی هم بیمه نیستید و به همین دلیل هزینه های بیمارستان برایتان سنگین تمام شده است.

 

شما به این می گویید زندگی مشترک؟ به نظرتان کجای این زندگی تلاش یک زوج جوان را برای ساختن یک زندگی کوچک دونفره نشان می دهد؟ کسی منکر اهمیت ساده زندگی کردن نمی شود اما قرار نیست برای داشتن یک زندگی ساده، تمام هویت و استقلال خانواده نوپایتان را زیر پا بگذارید.

 

 ازدواج کردن، حتی در ساده ترین شکل آن، پیش نیازهایی دارد که اصلا به معنی مانع تراشی نیست. بلکه پشت سر گذاشتن آنها شما را قدم به قدم از بی تجربگی دنیای تجرد جدا می کند و برای شروع یک زندگی مستقل آبدیده می کند

 
ازدواج

پول و شغل و درس و سربازی همیشه متهمان ردیف اول مجرد ماندن جوان ها بوده اند؛ مراحلی از زندگی که کمتر کسی پیدا می شود به آنها برچسب «مانع» نزند و آنها را دردسرهای نسل امروز نداند. اما باور کنید همین موانع بزرگ، خیلی وقت ها حکم برگ برنده شما را در آینده خواهند داشت که کمک می کنند زندگی مستقل تر و پایدارتری را تجربه کنید!

طرف حساب ما البته آدم های سختگیر و افراطی نیستند که پول و سرمایه را به خانه و ویلا و ماشین تعبیر می کنند و منظورشان از شغل، چیزی در حد مدیرعاملی است. روی صحبت ما با کسانی است که می خواهند با سادگی و عمل به سنت وارد یک زندگی مشترک جمع و جور شوند اما حاضر نیستند مقدمات این زندگی ساده را فراهم کنند.

ازدواج کردن، حتی در ساده ترین شکل آن، پیش نیازهایی دارد که اصلا به معنی مانع تراشی نیست. بلکه پشت سر گذاشتن آنها شما را قدم به قدم از بی تجربگی دنیای تجرد جدا می کند و برای شروع یک زندگی مستقل آبدیده می کند.

 

دکتر برجعلی

پای صحبت دکتر برجعلی، روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی که بنشینید، برایتان اهمیت این مراحل را اینطور شرح می دهد: «اولین و مهم ترین گام در ارضای سالم نیازها، اولویت بندی آنهاست. برای این که نیازهای ما رفع شوند و بتوانیم روی پا بایستیم، باید توجه کنیم که به چه پیش نیازهایی احتیاج داریم.

مثلاً در یک نوجوان و یا جوان، رشد علمی یک مسئله جدی است؛ همچنین داشتن مهارت شغلی و یا اقدام به ازدواج. ولی هر یک از این نیازها باید در زمان مناسب و بسته به اولویتشان برآورده شوند. برای ازدواج، پیش نیازهایی مثل رشد عاطفی، رشد عقلانی و رشد مهارتی لازم است.

حالا اگر فرد، در سنین نوجوانی، در روابط غلط درگیر شود، جز فرصت سوزی کاری انجام نداده است و سلامت روانی و فرصت رشد خود را از بین می برد؛ چون بحث از یک «نیاز نا به هنگام» است. این فرد، بدون این که حداقل پیش نیازها را داشته باشد، دست به انتخاب می زند و در این صورت مجبور است که انتخاب هایی در سطح پایین داشته باشد و با این عمل، رشد همه جانبه خود را محدود می کند. اما او می تواند این نیاز زودرس را به تأخیر بیندازد و بعد از کسب آمادگی های لازم ازدواج کند، در غیر این صورت، آسیب جدی خواهد دید.

جوانان برای این که دچار پیردختری و یا پیرپسری نشوند، باید سطح توقعاتشان را پایین آورند و به سوی ازدواج های آسان روی بیاورند و این باور باید در آنها ایجاد شود که زن و شوهر نباید به دنبال زندگی کاملاً مستقل باشند، بلکه باید با یک استقلال نسبی و توقعات متوسط وارد زندگی شوند

 
ازدواج

اما چه طور یک نوجوان و یا جوان می تواند فرضا یک چنین نیازی را به تأخیر بیندازد؟ پاسخ، این است که او با پیشرفتی که در زمینه های دیگر (مثلاً تحصیلات، مهارت شغلی و مهارت های اجتماعی) پیدا می کند و با شکوفایی ای که در استعدادهای دیگر وی پدیدار می شود، می تواند نیازی مانند ازدواج را که پیش نیازهای آن فراهم نیست، تا زمان مناسب آن به تأخیر بیندازد.

بدین ترتیب با شکوفایی در زمینه ای دیگر و گذشت زمان، کم کم پیش نیازهای این نیاز وی نیز فراهم و تأمین می شود و می تواند در زمان مناسب آن، به برآوردن این نیاز به طور منطقی و سالم، اقدام کند.»

 

دکتر برجعلی البته حساب جوانان سختگیر را جدا می کند و می گوید: «ازدواج در صورت شرایط مالی خوب تعریف نمی شود. ازدواج یعنی رسیدن دو جوان به یکدیگر با حداقل امکانات. در غیر اینصورت ازدواج فقط باید برای ثروتمندان باشد در حالی که برای همه مردم است و یک پدیده عمومی است.

ما ازدواج را پر از استرس نشان می دهیم و این استرس به جوانان منتقل می شود. باید بیشتر از زیبایی های ازدواج را تعریف کرد و بعد درباره مسئولیت پذیری ازدواج صحبت کرد.

جوانان برای این که دچار پیردختری و یا پیرپسری نشوند، باید سطح توقعاتشان را پایین آورند و به سوی ازدواج های آسان روی بیاورند و این باور باید در آنها ایجاد شود که زن و شوهر نباید به دنبال زندگی کاملاً مستقل باشند، بلکه باید با یک استقلال نسبی و توقعات متوسط وارد زندگی شوند.

مهریه

 مثلا مهریه عاملی است که در بسیاری از ازدواج ها مشکل ساز می شود و مانع از سرگرفتن وصلت می شود. در صورتی که مهریه تنها یک نقطه ورود است و نمی توان گفت باعث پایداری ازدواج است. این اشتباه است که بگوییم مهریه باعث خوشبختی یا بدبختی است.

مهریه نشانه صداقت فرد در بعد عملی معرفی است و  در تعیین آن باید یک حد متعارف رعایت شود.

نباید گفت مهریه اصلا خوب نیست یا مهریه حتما باید سنگین باشد. البته شان دختر و وسع فرد هم در این بین نقش مهمی دارد. اما به طور کلی مهریه باید عینی باشد و نقد. نقد کم بهتر از نسیه زیاد است.»

 


 

ازدواج

 


 

 

خیلی ها فکر می کنند که درست از لحظه ای که خطبه عقد جاری شد، دیگر تمام مرزها از بین می رود و زن و شوهر باید بدون هیچ حرف ناگفته ای زندگی عاشقانه شان را شروع کنند! در دایره لغت این افراد، رازداری بعد از ازدواج جایی ندارد و معتقدند که زن و شوهر هیچ چیز را نباید از هم مخفی نگه دارند.

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این صداقت خالصانه خیلی ستودنی است اما وقتی رنگ و بوی افراط و صداقت محض به خود می گیرد، کم کم شبیه یک ساده لوحی پردردسر می شود که ممکن است مشکلات زیادی برایتان به وجود آورد. همان طور که در مثل داریم:

 

جز راست نباید گفت                                     هر راست نشاید گفت

 

  • • دلخوری های مربوط به خانواده همسر که شما بدون هیچ ملاحظه ای با همسرتان در میان می گذارید، مصداق بارز همین رازگویی هایی است که فایده چندانی ندارند. فرض کنید که شما به دلایلی از مادر شوهرتان رفتار ناخوشایندی دیده اید و هنوز از او دلخورید. بعد همان زمان همسرتان شروع به تعریف و تمجید از مادرش می کند که چقدر زن فهمیده، درستکار و محترمی است.
ازدواج

در این شرایط اصلا لازم نیست مقابل همسرتان جبهه بگیرید و شروع کنید به نقض کردن گفته های او و حتی بدتر از آن پرونده تمام حرف هایی را که مادرشوهرتان به شما زده و شما را آزرده، باز کنید. بگذارید این مسائل بین شما و مادرشوهرتان به شکلی منطقی و باگذشت حل شود و روی روابط شما با همسرتان سایه نیندازد.

 

• بدتر از آن وقتی است که شما از خانواده نامزدتان دلخورید و اتفاقا ماجرایی پیش می آید که نامزدتان هم از یکی از اعضای خانواده اش دلخور می شود و این دلخوری را با شما درمیان می گذارد. بعد از آن شما شروع به برشمردن تمام بدی های آن فرد می کنید و باز داستان دلخوری هایتان را از او سر می دهید و حتی کاسه داغتر از آش می شوید و از خود همسرتان هم بیشتر بد طرف مقابل را می گویید!

یادتان باشد که همسر شما هر قدر هم که در آن لحظه عصبانی باشد، دوست ندارد از زبان نفر سومی مثل شما خطاهای خانواده اش را بشنود. این لحظات در ذهن همسر شما ثبت می شود و اگر زمینه تلافی کردن او را فراهم نکند، قطعا او را از شما دل چرکین می کند و باعث می شود دفعات بعدی درد دل هایش را با شما در میان نگذارد.

 

• برعکس این هم اشتباه است. لازم نیست در این شرایط دایه مهربان تر از مادر شوید و شروع کنید به خوب گویی افراطی از کسی که همسرتان را دلخور کرده! شما فقط شنونده باشید و سعی کنید همسرتان را آرام کنید. بعد از آن هم، وقتی عصبانیت همسرتان فروکش کرد، هرگز این مشکل و دلخوری را به یاد او نیاورید و از آن به عنوان ابزاری برای مظلوم نمایی خودتان استفاده نکنید.

 مشکلات اعضای خانواده شما با هم، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد

 

گفت وگو

• اگر در خانواده شما یا همسرتان، کسی پشت سر همسر شما بدگویی کرد، لازم نیست عین همین حرف ها را کف دست همسرتان بگذارید. در غیر این صورت، آتشی در می گیرد که خودتان در آن خواهید سوخت.

اگر موضوع خیلی اهمیت داشت و پای اشتباهات همسرتان در میان بود، سعی کنید به نرم ترین حالت ممکن، جوری که همسرتان ذره ای متوجه بدگویی دیگری از خودش نشود، ماجرا را با او در میان بگذارید. فقط در حدی که درباره اشتباهش به او هشدار داده باشید و در صورت نیاز، او را متوجه دلخوری طرف دیگر از همسرتان کرده باشید. آن هم با نیت این که همسرتان را به دلجویی از آن شخص ترغیب کنید.

 

• مشکلات اعضای خانواده شما با هم، مشکلات شخصی خواهر شما با همسرش یا حتی رازهایی که یک دوست به عنوان درد دل با شما در میان می گذارد، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد. همین و بس. دانستن جزئیات هیچ ضرورتی ندارد و کمکی به زندگی دو نفره شما نخواهد کرد.

 

قلب بانمک

• این که تمام پسرهای فامیل و دوست و آشنا روزی آرزوی ازدواج با شما را داشته اند (خانم محترم!) یا مادر شما به محض تمام شدن سربازی تان یک لیست بلند بالا از دختران دم بخت در اختیارتان قرار داده که از قضا همه شان علاقه مند ازدواج با شما بوده اند(آقای محترم!)، چیزی نیست که بخواهید با نامزدتان در میان بگذارید. مگر آنکه بخواهید پای بی اعتمادی، سرخوردگی، تحقیر و احساس ناامنی را به زندگی تان باز کنید. همه موارد این چنینی را پشت در محضر جا بگذارید و زندگی جدیدتان را تنها با فکر همین یک نفری که با او سر سفره عقد نشسته اید شروع کنید.

 

• این که در خیابان کسی مزاحم شما شده است، یا آرایشگر جدید محله تان که از نامزد داشتن شما خبر نداشته، برایتان خواستگار پیدا کرده است (خانم محترم) موردی است که نه تنها نباید به همسرتان بگویید بلکه خودتان هم در همان لحظه باید فراموشش کنید. گفتن از این مسائل این حس را در همسر شما به وجود می آورد که هر زمان ممکن است شما را از دست بدهد و این اصلا حس خوشایندی نیست.



برای یک زندگی مطلوب و منطبق بر اصول اخلاقی ، مسئله مهم میزان آگاهی و تقیّد کسانی است که می خواهند با تشکیل خانواده بهره مناسبی از گذران عمر بگیرند. به طور معمول برای دادن اطلاعات از بایدها استفاده می شود، ولی در این مقاله بنا براین داریم که از نبایدها شروع کنیم و نتیجه گیری اصلی را به عهده شما بگذاریم.

1-   ازدواج نباید بدون توجه به شرایط و موقعیت های زوج جوان صورت گیرد.

این پسرو دخترند که بایستی با تلفیق مجموعه ی توان ها و توانمندی های خود ، به یک زندگی سروسامان دهند نه دیگران . یکی از مشکلات اساسی زوج های جوان درجامعه ما این است که جوان با یک فکر و اندیشه ی آرمانی در صدد رسیدن به یک مدینه فاضله است و این گونه تفکر به او اجازه نخواهد داد تا واقعیت های موجود را احساس ولمس کند. از سوی دیگرواقعیت های موجود درجامعه ، خود را به گونه ای دیگر جلوه می دهند واولین تضاد این گونه ایجاد می شود. ازاین رو بهترین زندگی را کسانی دارند که بتوانند از این جدال و تضاد به عاقبت رهایی یابند.

ازجمله شرایط و موقعیت ها، شرایط اجتماعی و فرهنگی زوج جوان یعنی طبقه و پایگاه اجتماعی پسر ودختر است که بایستی این شرایط همخوان باشد. از شرایط دیگر ، تناسب جسمی و سنی زوج است که براساس دیدگاه ها ی بزرگان دین و همچنین روان شناسان ، بایستی به میزانی معین از رشد جسمی و سنی رسیده باشند و دقیق تر از رسیدن به این رشد، تناسب این دو با هم است . برای مثال اگر پسری همسری بزرگ تر از خود برگزیند ، یا فاصله سنی زوجین ده سال یا بیشتر باشد ، مشکلات عدیده ای برایشان  رخ می نماید که مجال طرح آنها نیست .

2-   انگیزه ازدواج نباید شهوت وخوش گذرانی باشد.

برای ازدواج انگیزه های عالی و ارزشمندی چون پاسخ به ندای فطرت ، تلاش دربقای نسل، عمل به سنت رسول الله ، تکمیل و تکامل ، و ازهمه قوی تر اطاعت فرمان خداوند وجود دارد که چنانچه هر کدام از اینها به عنوان انگیزه ازدواج باشد، لذت و شهوت وغریزه و... را به همراه خواهد داشت تا جایی که برای این لذت و شهوت ثواب هم خواهد بود. اما اگر این ارزش های عالی ملاک قرار نگیرد ، چون آن خواست ها مادی وهدف هایی سهل الوصل اند، مداومت برآنها انسان را خسته ، سرخورده ومحدود خواهد کرد.

3-   ازدواج نباید همراه با انگیزه های مادی و دنیوی باشد.

ازدواج هایی که برای رسیدن به عشق ، جاذبه های مادی و قدرت ومال و موقعیت اجتماعی یا دستیابی به امکانات و بهره های دنیوی انجام شود، به علت مادی ونسبی بودن این اهداف و به ویژه این که در کوران حوادث و اتفاقات تحت تأثیر شدید قرار می گیرند و از بین می روند، معمولاً به نتیجه مطلوب نخواهند رسید.

4-   ازدواج نباید برای برآورده شدن خواست های دیگران باشد.

به طور معمول ، آرزوهای پدران و مادران ، ایده آل های آنان، خود سری ها و کج فکری های آنها یا حتی انتقام جویی آنان از زندگی ومحرومیت های قبلی شان ، فرزندان را به سوی ازدواج هایی سوق می دهد که در آن یا بایستی یک طرف ، یک عمر مظلومیت و تحقیر را تحمل کند وگذشت وصبوری از خود نشان دهد وبه قول معروف بسوزد و بسازد یا این که هر دو طرف ( زن وشوهر) خود را محکوم به پذیرش این تحکم بدانند یا با به دست آوردن اندک بهانه ای بخواهند خود را از این تحکم پذیری رها ساخته ، در نتیجه با طلاق یا جدایی یا ... زندگی را بر خود و خانواده ، ناگوار و تلخ کنند.

ناگوارتر از این ، خواست های افراد دیگری به غیر از پدر و مادر است. در بعضی جوامع دیده شده است که دختر خون بهای مقتول است یا دختر به همراه مادر در خانه ناپدری یا ... زندگی کرده ، برای امرار معاش تن به سرنوشتی می دهد که خود در شکل گیری آن نقش ندارد.

5-   انگیزه ازدواج نباید چشم وهم چشمی ها ومقایسه های اجتماعی باشد.

چه بسا مشاهده شده است که پسر یا دختری تنها به خاطراین که مادر یا پدرش می خواهد فرزندشان از دیگر هم سن وسال ها وبستگان کمتر و... جلوه نکند ناخواسته درگیرسرنوشتی می شود که نه به صلاح اوست و نه خود نقشی درشکل گیری آن داشته است .

6-   ازدواج نباید بدون جلب نظر و راهنمایی و هدایت والدین باشد .

هرچند که درموارد بالا ، معمولاً گناه متوجه پدران و مادران و جامعه است ، لیکن توجه به این نکته نیز ضروری است که والدین بایستی به طور حتم درزندگی وتشکیل خانواده فرزندانشان نقش داشته باشند. یعنی لازم است حد ومرزها رعایت شود و فرزندان خودسرانه برای رسیدن به آن چه امروز می بینند اقدام به ازدواج نکنند. تناسب میان زوج جوان ، چنانچه همراه با نظر و راهنمایی والدین باشد ، نتیجه بخش خواهد بود.

7-   ازدواج نبایستی بدون مشورت وچاره اندیشی با بزرگترها صورت گیرد.

تجربه ای که بزرگ ترها از زندگی خود آموخته اند در موقعیت هایی بایستی مورد استفاده کوچک ترها قرار گیرد. سخن بجایی است که گفته شده است انسان باید دوبار زندگی کند ، باراول تجربه کسب کند و بار دوم با استفاده از آن تجارب گذشته ، یک زندگی سالم داشته باشد. انسان اندیشمند  با کمی تأمل به این نتیجه می رسد که از آن جا که دو بار زندگی کردن ممکن نیست پس به جای زندگی اول می توان از تجربه دیگران و پیشینیان بهره جست . البته این امر در مسئله ازدواج بسیار ضروری است ، چرا که آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی از یک سو و شناخت اصل و نسب و نژاد و ویژگی های اخلاقی هر فرد با توجه به تعلقی که به اصل و نژاد خود دارد از سوی دیگر، در مسئله ی همسر گزینی و توافق زن وشوهر در زندگی بسیار مهم  و حساس است .

8-   ازدواج نباید بدون توجه به قوانین و دستورهای الهی اسلام باشد.

غریزه جنسی دربسیاری از موجودات زنده از جمله حیوانا ت وجود دارد وانسان نیز دراین ویژگی ، با حیوانات مشترک است . لیکن آن چیزی که موجب تفاوت انسان از سایر حیوانات شده ، موقعیت ومقام ومنزلت انسان در نظام هستی است. به همان اندازه که انسان در نظام هستی متمایز از سایر حیوانات ، از برتری و شرافت برخوردار است ، مسئله ی برآورده کردن غریزه نیز باید با شرافت ، ارزش و توجه همراه باشد. لذا مکتب حیات بخش اسلام برای رسیدن انسان به زمینه ای که بتواند غریزه جنسی  را ارضا نماید، دستورازدواج و زوجیت مرد و زن را مطرح کرده ، بر مشروعیت آن تأکید دارد. دستورها و آداب خاصی که اسلام برای زن و شوهر قرار داده ، همه برای حفظ شرافت وجایگاه انسان است تا جایی که تمّرد و سرپیچی زن از شوهر را به نوعی مستوجب عِقاب دانسته و افراط و تفریط در این موارد را بین زن و شوهر مورد ملامت و سرزنش قرار داده است . بنابراین توجه به قوانین اسلام موجب سعادت وپیشرفت خواهد بود ودر هیچ موردی تاکنون قانونی بهتر ومتعالی تر از اسلام ارائه نشده است.

9-   در ازدواج، انتخاب همسر نباید بدون معیار وملاک باشد.

مکتب انسان سازاسلام وهمچنین روان شناسان برانتخاب همسر وتوجهی که دراین بحث مورد نظر است تأکید فراوان دارند. همه ی این تأکیدات برای به کارگیری ملاک ومعیار در انتخاب است . آنچه در اسلام  به نام قانون کفویت مطرح است تعبیر بسیار جامع و پر محتوایی است که بررسی آن درجایگاه خود نیاز به ارائه مقالات متعددی دارد که در این جا به اختصار از آن خواهیم گذشت .

درکفویت همسران مسئله کفایت و جامعیت مطرح است وآن هم در ارتباط بین زن و شوهر ودر جنبه های جسمی ، جنسی ، عقلی ، فرهنگی ، علمی ، اخلاقی ، اجتماعی ، روحی وروانی ، دینی ، خانوادگی و ... مورد نظر است. آن دو باید همه این جنبه ها را به عنوان ملاک برای انتخاب همسر در نظر بگیرند.

10-     ازدواج نباید فقط تحت تأثیر عوامل اجتماعی صورت گیرد.

انگیزه های اجتماعی ، مخصوصاً آن دسته که در ارتباط با گروه همسالان ، علت و انگیزه ی انجام فعالیتی می شوند، درازدواج  بایستی بسیار کنترل شده ودقیق مورد تحلیل و توجه قرار گیرند. این انگیزه ها اغلب آنی و زودگذر است وبسیاری از اوقات هم فریبنده و کاذب . دوست یابی ها، محبت ها وعشق های خیابانی  و کوچه بازاری که معمولاً ازموارد منفی عوامل اجتماعی اند ومقبولیت عام اجتماعی نیز ندارند، باید در ازدواج کاملاً کنترل بشوند، زیرا اگر ازدواجی با این انگیزه ها وعوامل انجام شود دارای عاقبت و پایان خوبی نخواهد بود.

11-     ازدواج نباید مخالف امور ومقتضیات طبیعی باشد.

در نظام هستی که نظامی دارای ضابطه وحساب دقیق است، مسئله زوجیت یکی از مسائل مهم است. زوجیت ، لازمه تکمیل وتکامل و ثمردهی هستی موجودات است و برای این امر مهم ، شرایط طبیعی نیز درنظر گرفته شده است . به عنوان مثال گرده افشانی گیاهان در زمانی معین به نتیجه خواهد رسید و ازدواج هم در کودکی یا میان سالی و پیری نتیجه خوبی نخواهد داشت . لذا لازم است در ازدواج  به این گونه امور و موارد دقت و توجه کافی شود .


© 2008 CopyRight All